دلم ، جز هوايت هوايي ندارد...
به دنیا آمد تا دختر کسی شود...
ازدواج کرد تا همدم کسی شود...
بچه دار شد تا مادر کسی شود...
برای همه کسی شد...
اما خودش بی کس شد...
عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که :
عشق زاییده تنهایی است…. و تنهایی نیز زاییده عشق است…
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد …. کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند…
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ……
کتاب نیایش
هرگز باور نمیکنم که سالهای سال همچنان زنده ماندنم به طول انجامد.
یک کاری خواهد شد.
زیستن مشکل است و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام مینهند
و دیر میگذرند که احساس میکنم خفه میشوم. هیچ نمیدانم چرا؟
اما میدانم کس دیگری در درون من پا گذاشته است و اوست مرا چنان بی طاقت کرده است. احساس
میکنم دیگر نمیتوانم در خود بگنجم و در خود بیارامم و از بودن خویش بزرگتر شده ام
و این جامه بر من تنگی میکند. این کفش تنگ و بی تا بی قرار!
عشق آن سفربزرگ! آه چه میکشم!
چه خیال انگیز و جان بخش است این جا نبودن
چه تلخ و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمیتواند سرش کلاه بگذارد…
این سرزمین را با عقل مصلحت اندیش ساخته اند. پس باید با عقل مصلحت اندیش در آن زیست.
و چاره ایی دیگر پیدا نیست و من «چنین کردم» اما «چنین نبودم» و این دوگانگی مرا همواره دو نیمه میکرد.
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید میماند، ولی قلبش سیاه میشود.
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است
اکنون تو با مرگ رفته ای و من
اینجا تنها به این امید دم میزنم
که با هر نفس گامیبه تو نزدیک تر میشوم .
این زندگی من است
اصغر که نسیم عشق مویش بوسید
خورشید ولایت سر و رویش بوسید
می خواست حسین تا ببوسد لب او
تیر آمد و زودتر گلویش بوسید
lما که از عشق حسین (ع) دم میزنیم
کوچه ها را رنگ ماتم میزنیم
پس چرا هر لحظه با رفتار خود
بر دل صاحب زمان (عج) غم میزنیم
آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست
خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت است تجلی کند
اگر هم هستیمان را یک خواستن کنیم یک خواستن مطلق شویم و
اگر با هجوم و حملههای صادقانه و سرشار
از امید و یقین و ایمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت.
به من بگو: نگو! ……………. نمی گویم
اما نگو : نفهم! که نمی توانم
من می فهمم
اصغر که نسیم عشق مویش بوسید
خورشید ولایت سر و رویش بوسید
می خواست حسین تا ببوسد لب او
تیر آمد و زودتر گلویش بوسید
اصغر که نسیم عشق مویش بوسید
خورشید ولایت سر و رویش بوسید
می خواست حسین تا ببوسد لب او
تیر آمد و زودتر گلویش بوسید
زینب جان!
شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما
"بی حسین" شدن تو بود،
و شرمنده تر آنکه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم.
یا حسین (ع)
بنویس که با شتاب باید برسد
فوراً ببرش؛ جواب باید برسد
لبهای رقیّه از عطش خشک شده
این نامه به دست آب باید برسد
چرخید خداوند به دور سر تو
زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو
والله کشتی نجات همه است
گهواره ی کوچک علی اصغر تو
امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود
فردا زخون عاشقان این دشت دریا میشود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها میشود
امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود
فردا زخون عاشقان این دشت دریا میشود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها میشود
روضه خوانها زیادی شلوغش می کنند
حرمله آنقدرها هم که می گویند تیرانداز ماهری نبود
هدفهای روشنی داشت.*
السلام علیک یا باب الحوائج، علی اصغر (ع)
چه کسی دیده لب آب بسوزد جگری؟
روی دست پدری جان بسپارد پسری؟
چه کسی دیده لب تشنه ای از سوز عطش
آب در دست و ننوشد به هوای دگری